بمناسبت باز گشایى مدارس
تقدیم به همه معلمان عزیز
در میان انبوه خاطراتم
وقتى ورق میزنم
دوران کودکى و درسم را
مى شنوم صدایى گرم
و مى بینم انگشتان سپیدى
که بر آن نشسته گرد عشق و مى آموزد مرا
به روى تخته سیاه
الفباى عشق
و هرگاه میگذراندم از نظر
دوباره برگى از دفتر خاطرات را
باز هم تو بودى مرا راهبر
و من همراه تو تا بیاموزى مرا
اى معلم اى شمع شب افروز
من آموختم محبت و صفا را
آموختم گذشت و وفا را
آموختم زندگى را با تو و تو را با عشق
اى معلم با تمامى وجود
گویم تو را سپاس گویم تو را درود
آمد!
پاییز را میگویم
نجوای برگها زیر پای چپ
و
خش خششان زیر پای راست.
دستت را به من بده
بی قرار
برویم در کوچه باغهای چنار
ما سکوت میکنیم
و
برگها بجای ما غوغا میکنند
آمد!!!
پاییز را میگویم
.
.
.
دمی به پاییز مانده
موسیقی و ستارهشناسی رابطهی غیرمستقیمی بریکدیگر داشتهاند. در افسانههای باستانی برخی از نقاط موسیقی و کیهانشناسی در ارتباطی مستقیم با هم تصور میشوند. از طرفی آسمان شب الهامبخش شاعران و موسیقیدانان زیادی بوده است و تعداد ستارهشناسانی که دستی در موسیقی داشتند و بر عکس نیز کم نیست. اما ارتباط مستقیم این دو رشته یا بهتر بگوییم وجود رابطی علمی میان این دو بیشتر به واسطهی حلقهی واسطی است که پشت پرده هر دو ایفای نقش میکند: ریاضیات.
موسیقی هنری والا است که بر مبنای نسبتهای میان ارتعاشها و فرکانسهای مختلف بنا شده است. نتهای موسیقی در توالی منظم خود الحان و نغمههای گوشنواز را خلق میکنند. در عین حال ریاضیات در پشت پرده روابط حاکم بر جهان ما و فیزیک جهان ما ایفای نقش میکند. ساختارهای عالم بر مبنای نسبتهای مشخصی که قوانین فیزیک به آن تحمیل میکند شکل میگیرد و به همین دلیل نوعی هارمونی و نظم ریاضیاتی در آن وجود دارد. به همین دلیل نگاه به نظم اجرام سماوی و هارمونی حاکم بر جهان به نوعی ذهن را به یاد موسیقی میاندازد. این ارتباطها البته یک به یک نیست. شاید میان برخی از فواصل موسیقیایی و برخی از نسبتهای فیزیکی حاکم بر جهان بتوان تشابهی پیدا کرد اما این تشابهات کمتر یک به یک و یکسان است.
البته ستارهشناسان علاقمند به موسیقی و برعکس به روشهای مختلف سعی کردهاند پیوندهای میان این دو حوزه را تقویت کنند. برخی از موسیقیدانان قطعاتی را با الهام از اجرام سماوی ساختهاند. گاهی بر مبنای تابشهای رادیویی اجرام مختلف قطعاتی ساخته شده است و گاهی نیز ستارهشناسان اطلاعات اجرام سماوی را به شکل ساختاری موسیقیایی عرضه کردهاند. نمونهی جالبی از این کار الکس هریسون پارکر محقق پست دکترای مرکز اخترفیزیک اسمیتسونین به نام سونات ابرنواختر است. در این قطعه وی بر اساس رصدهای رصدخانهی کانادا، فرانسه، هاوایی (CFHT) از چهار منطقه آسمان و رصد ابرنواختراهای نوع Ia قطعهای موسیقی ساخته است. وی ابزار مورد استفاده را بر مبنای جرم کهکشان میزبان، صدا را بر مبنای فاصله و کشش نتها را بر مبنای مدتی که آن ابرنواختر به اوج رسیده و افول نموده انتخاب کرده و حاصل کارش را در ویدیویی قرار داده که محل بروز این ابرنواخترها را نیز مشخص کرده است. (ویدئو را در اینجا ببینید)
فعالیتهای مربوط به حوزهی مشترک ستارهشناسی و موسیقی حوزهی فوقالعاده هیجانانگیزی است که با خلاقیت هنری و استفاده از دانش ستارهشناسی بسیاری از روابط شگفتانگیز و در عین حال قطعاتی به یاد ماندنی را خلق میکند و این مسیری باز برروی موسیقیدانان علاقمند به نجوم و یا منجمانی که زمینه موسیقی دارند به شمار میرود.